با توجه به یافتههای جدید، سنگهای پرکامبرین پسین البرز - آذربایجان منحصر به سازند بایندور و دو عضو زیرین سازند سلطانیه است. سازند هزارچال که گاه به سن پرکامبرین پسین و گاهی به کامبرین منسوب شده، یک واحد سنگچینهای پرسشآمیز است که نیاز به بازنگری دارد.
سازند بایندور توسط اشتوکلین و همکاران (1964) در کوه بایندور واقع در جنوب خاوری زنجان، به ضخامت 498 متر، مطالعه و معرفی شده است. این سازند، شامل ماسهسنگهای ارغوانی، شیلهای میکادار سیلتی و شیلهای ماسهای دانه ریز است که میان لایههایی از دولومیتهای قهوهای استروماتولیتدار دارد. جلبکهای استروماتولیتی و آرکئوسیاتیدها تنها سنگوارههای موجود است که فقط در میانلایههای دولومیتی دیده میشوند که به طور عموم به نوپروتروزوییک پسین (وندین) نسبت داده شدهاند.مرز زیرین سازند بایندور با گرانیت دوران از نوع دگرشیبی آذرین پی است ولی گاه (در قرهداغ) بایندور با سازند کهر ارتباط ناپیوسته دارد. در بالا، سازند بایندور به طور همشیب و پیوسته با سازند سلطانیه پوشیده میشود.
در ایران مرکزی، به ویژه در شمال کرمان، سنگهای پرکامبرین پسین، آمیزهای از رسوبات کنار قارهای و رسوبات تبخیـــری به نامهـای « سری ریـــزو(Rizu Series) » ، « سری دسو (Desu Series) »، « سری راور) Ravar Series) » و « سازند درین(Derin Fm.) » است.
« سری ریزو » نخستین واحد سنگچینهای پس از کوهزایی کاتانگایی است که به طور دگرشیب بر روی سری مراد نشسته است. پیچیدگی ساختاری و برونزدهای گنبدی سبب شده تا این سری نظم چینهای نداشته باشد، به همین دلیل بُرش الگو ندارد و ستبرای آن بین 400 تا 600 متر برآورد شده است. شیل، ماسهسنگ، کربنات و لایههای ایگنمبریت از سازندههای سری ریزو هستند که به طور معمول، سنگهای کربناتی در زیر، شیل و سنگماسه در وسط و سنگهای ریولیتی بنفش رنگ و توف در بالا قرار دارند. سنگوارههایی مانند Medusite, Sprigging و همچنین سن پرتوسنجی 595 تا 120± 760 میلیون سال (در معدن کوشک) سبب شده تا سری ریزو به سن پرکامبرین پسین باشد (هوکریده، 1962) .
در جنوب خاوری زاگرس، به ویژه در حدفاصل میان گسل کازرون در باختر و گسل میناب در خاور (حوضة فارس)، سنگهای پرکامبرین پسین رخسارة کولابی – تبخیری دارند که نخستین بار توسط تاورنیه (1642) مطالعه شده است. بر اساس شواهد موجود به نظر میرسد که در پی فازهای کششی رخداد کوهزایی کاتانگایی در نیمة جنوب خاوری زاگرس، حوضههای تبخیری تشکیل شده و رسوبات کولابی به همراه روانههای آذرین مربوط به فاز گرانیتزایی کاتانگایی در آن انباشته شده است.
گروه نمکدان (بوسک، 1919) و گروه خمیر (ریچارسون، 1926)، نامهای قدیمی این مجموعه است.در حال حاضر، رسوبهای تبخیری و سنگهای ماگمایی این حوضه به صورت حدود 115 گنبد نمکی برونزد دارند. جزیرة هرمـز یکی از این گنبدهای نمکی است و به همین دلیل، به این واحد سنگچینهای « سری هرمز » نام داده شده است.
سنگهای ماگمایی پرکامبرین ایران را میتوان به سه گروه جدا تقسیم کرد:
گروه نخست، سنگهای گرانیتی و میگماتیتهایی هستند که همزمان با رویداد کوهزایی کاتانگایی و سخت شدن پیسنگ به وجود آمدهاند. بنابراین از نوع نفوذیهای همزمان با کوهزایی و بیشتر با ترکیب شیمیایی کلسیمی – قلیایی (کالک آلکالن) هستند.
گروه دوم، سنگهای گرانیتی پس از کوهزایی و از نوع قلیایی هستند.
گروه سوم، همردیف بیرونی گرانیتهای قلیایی و به صورت سنگهای آتشفشانی هستند که در زیر و یا همراه با سنگهای پرکامبرین پسین بوده و نشانگر کشیدگی پوستة قارهای ایران در یک یا چند فاز کششی میباشند. نسبت دادن سنگهای ماگمایی موردنظر به پرکامبرین بر سه اصل سن پرتوسنجی، تزریق در سنگهای دگرگونی پرکامبرین و جایگاه چینهنگاشتی آنها، است.
سنگهای آتشفشانی ایران در سه پهنة جغرافیایی در بیشترین مقداراند. نخست، کمان ماگمایی ارومیه- بزمان، دوم دامنههای جنوبی البرز، سوم بلوک لوت در خاور ایران. در مورد خاستگاه و منشأ سنگهای آتشفشانی ایران، دو احتمال عنوان شده است.
نوگل سادات (1978)، بر این باور است که در کمان ماگمایی ارومیه – بزمان، وابستگی هندسی عناصر ساختاری گوناگون، منطبق بر سازوکار منطقه بُرشی راستگرد به پهنای 100 کیلومتر است. در این گونه نواحی، گسلها بیشتر از نوع خمیده و منحنی شکل و اغلب با بازشدگی همراه هستند و در نتیجه، حتی در مراحل فشردگی، شکستگیها باز و خروج ماگما ممکن میگردد. وضع مشابهی در ناحیة لوت وجود دارد. در این ناحیه نیز دگرشکلی ساختاری از نوع بُرشی ساده است و به همین رو، امکان بازشدگی دوبارة شکستگیها بیشتر است و در نتیجه پدیدة آتشفشانی به نسبت پیوسته و گدازههای جوانتر، به طور پیدرپی سنگهای پیشین را میپوشاند.
سنگهای پرکامبرین به ویژه مجموعههای پرکامبرین پسین ایران نشانهها و انباشتههای در خور توجهی از منابع معدنی دارند که نام و ویژگیهای عمومی پارهای از آنها به شرح زیر است:
آهن: بیشتر ذخایر آهن ایران، در گسترة ایران مرکزی قرار دارند و با سنگهای پرکامبرین همراهاند. در این کانسارها، کانة اصلی مگنتیت است که با هماتیت، مارتیت و به طور فرعی پیریت، اسفن و آپاتیت همراه است. کانسارآهن چادرملو (خاور یزد)، معدن آهن چُغارت (در شمال بافق) و معدن گلگهر (در سیرجان) از آن جملهاند. افزون بر آن میتوان به نشانههای موجود در اردکان یزد و زنجان (معدن آرجین) اشاره کرد. نشانههای آهن منسوب به پرکامبرین نواحی جنوب خاوری علم کوه، بندرانزلی و تکاب آذربایجان نیاز به بازنگری دارند. گفتنی است که در بیشتر نواحی یاد شده، به ویژه ذخایر بزرگ چادرملو و چُغارت، پیدایش آهن به طور عمده نتیجة متاسوماتیسم آتشفشانیهای پرکامبرین توسط یک ماگمای گرانیتی دانسته شده است.
طلا: با ارزشترین معدن طلای ایران در پی سنگ پرکامبرین منطقة موته (جنوب خاوری گلپایگان) است. در این معدن، طلا به صورت آغشتگی با پیریت است و هیچگاه طلا به تنهایی دیده نشده است. به ظاهر طلا به دلیل وزن مخصوص زیاد در قسمتهای پایین ماگما متمرکز شده ولی پیریتهای آغشته به طلا، همراه با محلولهای گرمابی، به سطح زمین رسیدهاند. جدا از معادن موته (چاه خاتون، سنجده، دره اشکی، چاهباغ، چاه علامه، تنگ زر و …) در مناطق ماسوله، تکاب، شاهیندژ، بایچه – بولاغ نیز نشانههایی از طلا به سن پرکامبرین گزارش شده که نیاز به بازنگری دارد.
سرب و روی: در منطقة بافق، کانسارهای متعددی از سرب و روی، به ویژه در سنگهای پرکامبرین پسین (سری ریزو) وجود دارد. معدن کوشک بزرگترین کانسار سرب و روی پرکامبرین ایران مرکزی است. در این معدن،کانة اصلی گالن است که به صورت لایهای و عدسی شکل در لابلای سنگهای آتشفشانی، به ویژه رسوبات شیلی کربندار قرار دارد. افزون بر آن، در ناحیة زریگان، دوزخ دره، کاشمر، اردکان یزد، اردستان نایین ذخایر متوسطی از سرب و روی در مجموعههای پرکامبرین پسین وجود دارد. در معدن سرب و روی انگوران، به عنوان یکی از غنیترین انباشتههای سرب و روی ایران، مادة معدنی به صورت اکسیدی و سولفیدی و به شکل نواری است. اگرچه این کانسار به سن پرکامبرین دانسته شده، ولی سن پالئوزوییک همچنان محتمل است.
اورانیم: در ناحیة ساغند، اورانیم در مجموعهای از سنگهای آذرآواری زیر دریایی قرار دارد که در فاصلة چینهنگاشتی بین سازند تاشک (سازند ناتک) و سری ریزو قرار دارد. سامانی (1367) به این مجموعة کافتی، سازند ساغند نام داده است. در این ناحیه، ماگماتیسم قلیایی باعث متاسوماتیسم سازند ساغند و کانیسازی از نوع اورانیم، توریم، مولیبدن، وانادیم، سریم و لانتان شده است .
فسفات: در ناحیة اسفوردی (شمال بافق) مجموعهای از سنگهای آتشفشانی وجود دارد که شیل، دولومیت و ماسهسنگهای سری ریزو را بریدهاند. آتشفشانیهای مذکور، بیشتر از نوع ریولیتهای دگرسان شده و دایکهای دیابازی حاوی آپاتیت به همراه هماتیت و مگنتیت هستند. همین آپاتیتها و آپاتیتهای مشابه هستند که ذخایر فسفات آذرین ایران مرکزی (اسفوردی – گزستان و …) را به وجود آوردهاند. آپاتیتهای یافت شده در این ذخایر (به ویژه در اسفوردی) دارای مقادیر قابل توجهی عناصر خاکی کمیاب (REE) هستند که اهمیت قابل توجهی به این کانسارها میدهد.